نوروز1391 با یکی یدونمون
عزیزم روز 19 اسفند تولد کسرا بود کسرا از شما 7 ماه بزرگتره وفامیل دور بابایی میشه ولی ما با هم خیلی صمیمی هستیم توی همون مهمونی تصمیم گرفتیم که تعطیلات نوروز رو با اونا وفامیلای هدیه ،خاله کسرا با هم شمال بریم قرار شد که روز عید، قبل از سال تحویل ،راه بیفتیم که به ترافیک نخوریم.
صبح ساعت 5-6 بود راه افتادیم وسال تحویل یه جا وایستادیم وعکس گرفتیم .این سفر واقعا خوش گذشت فقط شما وکسرا توی یه اتاق بودید وشبا موقع خواب من و هدی (مامان کسرا )رو بیچاره کردید هر کدومتون که برای شیر خوردن بیدار می شد اون یکی رو هم بیدار می کرد خلاصه ما خواب نداشتیم.عید شماتوی 6 ماه بودی ومن فرنی وحریره بادوم رو به توصیه دکترت شروع کرده بودم واونجا هم برات به سختی درست می کردم وشما هم با ولع می خوردی ومن کیف می کردم.چند تا عکس از لحظه سال تحویل
وکنار دریا
رانندگی پسرم...
اینجا عزیزدلم خسته شده بوده...
شما وباباییتون...
شما وکسراجون
وقتی شما خسته شدی وخوابیدی...
الهی قربون لبای نازت بشم ...