هشت ونه ماهگی مهرزاد گلم
عزیزم توی این ماهها هوا گرمه وشما هم داری دندون در میاری وخیلی بی قراری وخوب غذا نمی خوری وهر روز یه مدل سوپ درست می کنم وشما نمی خوری و دور می ریزم .و تنها چیزی که یه کم دوست داری حریره بادومه وشیر مامان و وزنت هم اضافه نشده ولی همه می گن اشکالی نداره چون داری دندون در میاری.
مامان هم حدود یک ماه سرما خوردگی داشت و نتونسته بیاد و واست بنویسه .همون شبی که فهمیدم سرما خوردم رفتم پیش دکتر وآمپول پنی سیلین وکلی دارو بهم داد ومن به این امید بودم که زود خوب می شم وشما رو مریض نمی کنم ولی آخرای مریضی یک ماهه من شما هم سرما خوردی .بمیرم مامانی حاضرم خودم تمام سالو مریض باشم ولی شما یه روز هم مریض نباشی ولی خوب شما برای دومین بار سرما خوردی ومن فورا با دایی مهدی صبح یکشنبه28 خرداد شما رو پیش دکترت بردیم وهمون داروهای دفعه قبل رو دوباره نوشت ویک هفته بجز شیر مامان وداروهات هیچی نخوردی ،احتمالا الان وزنت کمتر هم شده ولی اشکالی نداره دوباره قوی می شی.خدا رو شکر دیگه امروز هیچ اثری از بیماریت نیست .الان هم رفتی زیر میز وپای منو گرفتی ومی خوای برم پیشت.رفتم باهم یه کم با آهنگ قدیمی لیلا فروهر رقصیدیم خیلی دوست داری عزیزم.کارایی که تا الان انجام می دی چهاردست وپارو حرفه ای وسرعتی میری .دستتو به میز می گیری وبلند میشی وچند قدمی هم وقتی دستتو گرفتی راه می ری وخیلی علاقه داری تاتی ببرمت .پاهات از بدنت جلوتر میره .
تازه گیها خیلی قرتی شدی وبا هر آهنگی می رقصی .نشسته ویا ایستاده کمرو وگردنتو به جلو عقب تکون می دی و می خندی .قربون رقص قشنگت برم عزیزدلم.
2روز پیش برای دومین بار موهاتو یه کم کوتاه کردم.دلم نمیاد زیاد کوتاه کنم ولی خوب توی چشمت می رفت ویه کمی جلوشو با قیچی پیتاژ کوتاه کردم.خیلی ناز شدی عزیزم.
وقتی بابایی از سر کار میادمیری پیشوازش وبغل می خوای وبابایی هم کلی کیف می کنه وبغلت می کنه وکلی خودتو براش لوس میکنی.
امروزا جات همش جلوی تلویزیونه با اینکه جلوی میز وتمام اطرافشو بالش گذاشتیم ولی باز هم تلاش می کنی به تلویزیون برسی ویادگرفتی تلویزیونو خاموش می کنی.تمام دکوریها رو برداشتیم ولی بازم به 2 تا قاب عکسی هست گیر می دی .الان عکساشو می زارم.
چند تا عکس ازهشت ونه ماهگی شما رو می زارم.
البته این عکس مال فروردینه
مهرزا وخرابکاریهاش:
مهرزاد و بازیییییییییییییی:
مهرزاد وپیش بندش:
مهرزاد ودو تا دندون نازش:
من ومامانی اکرم و مهرزاد: